ارسال شده در تاریخ:10 مهر 1396

نام کامل :

مارگاریتا کارمن کازینو

تاریخ و محل تولد:

17 اکتبر , 1918 نیویورک – ایالت نیویورک – آمریکا

تاریخ وفات:

14مه , 1987

قد:

168 سانتیمتر

همسر:

 جیمز هیل [ 2 فوریه 1958 تا 7 سپتامبر 1961 ] ( طلاق گرفته )
دیک هایمز [ 24 سپتامبر 1953 تا 12 سپتامبر 1955 ] ( طلاق گرفته )
شاهزاده علی خان [ 27 می 1949 تا 26 ژانویه 1953 ] ( طلاق گرفته ) ( 1 فرزند )
اورسن ولز [ 7 سپتامبر 1943 تا 1 دسامبر 1948 ] ( طلاق گرفته ) ( 1 فرزند )
ادوارد چارلز هولمگرن جودسن [ 29 می 1937 تا 22 می 1942 ] ( طلاق گرفته )

بیوگرافی :

بیوگرافی و زندگی نامه ریتا هیورث – Rita Hayworth :

مارگاریتا کارمن کازینو – Margarita Carmen Cansino – معروف به ریتا هیورث – Rita Hayworth – ۱۷ اکتبر ۱۹۱۸ – ۱۴ مه ۱۹۸۷ در نیویورک – بازیگرآمریکایی برنده جایزه گوی طلایی بود. ریتا هیورث بازیگر، آمریکایی فیلمهای سینمایی که بعداً با علی خان محلاتی  ازدواج کرد و از او دختری به نام یاسمین دارد ۱۴ مه ۱۹۸۷ در ۶۸ سالگی از بیماری آلزایمر درگذشت. یاسمین مادر را در طول بیماری در خانه‌اش در نیویورک نگهداری کرد و آوازه همین فداکاری باعث شد که انجمن حمایت از بیماران آلزایمر به وجود آید.

 

زندگی نامه

پدرش رقصنده اسپانیایی الاصل بود. ریتا در دوازده سالگی رقص را بطور حرفه ای آغاز کرد. توجه ها به سویش جلب شد و در سال ۱۹۳۵ میلادی، در نخستین فیلمش ظاهر شد. تا مدتی نقش هایی جزیی با نام اصلی اش (مارگریتا کارمن کانسینو )، و اغلب به عنوان رقصنده بازی می کرد. به دنبال ادغام کمپانی فاکس و کمپانی قرن بیستم ( تشکیل کمپانی فاکس قرن بیستم ) بیکار شد و اگر به لطف ازدواجش در سال ۱۹۳۶ با ادوارد جادسن – بازرگانی که بیست و دو سال بزرگتر از ریتا بود و تمام کوشش خود را صرف شکوفایی استعداد همسرش کرد – نبود، به فراموشی سپرده می شد. ریتا قراردادی هفت ساله با کلمبیا پیکچرز بست، نامش را عوض کرد و به یاری برنامه های تبلیغاتی پُردامنه همسرش بر سر زبان ها افتاد. با این حال در بقیه دهه ۱۹۳۰ میلادی، صرفاً در فیلم های حادثه ای رده دوم، نقش های اصلی را به عهده داشت.

تصویرش در مجله لایف بخاطر تقاضای بیش از اندازه سربازان امریکایی در جبهه های جنگ جهانی دوم، در میلیون ها نسخه پخش شد. فیلمی که به راستی او را الهه عشق این دوره ساخت، گیلدا بود که آن صحنه آواز و درآوردن دستکش های بلندش، لحظه ای کلاسیک در سینما شد.

 

ویکتور ماتیور و ریتا هیورث

زندگی خصوصی اش، با وجود تلاش های هری کان – مدیر کلمبیا پیکچرز – برای سر و سامان دادن به آن، متلاطم بود. چنانکه در ۱۹۴۲ بخاطر ویکتور ماتیور، شوهرش را رها کرد.

اورسن ولز و ریتا هیورث

در ۱۹۴۳ با اورسن ولز ازدواج کرد. ازدواجی که چندان به درازا نکشید و در ۱۹۴۸ از یکدیگر جدا شدند، هرچند ولز او را با عشق و شیدایی در بانویی از شانگهای کارگردانی کرد.


اورسن ولز و ریتا هیورث

سپس رابطه اش با شاهزاده علی خان (فرقه اسماعیلیه) تا مدت ها خوراک مطبوعات جنجالی بود و او به خاطرش موقعیت خود را در هالیوود رها کرد. آنان در ۱۹۴۹ با هم ازدواج کردند و در ۱۹۵۳ از هم جدا شدند و ریتا دوباره به سینما بازگشت، ولی جادوی قدیمی ناپدید شده بود.


۱۹۵۰ میلادی – ریتا هیورث در سفارت ایران در پاریس

سپس رابطه اش با شاهزاده علی خان (فرقه اسماعیلیه) تا مدت ها خوراک مطبوعات جنجالی بود و او به خاطرش موقعیت خود را در هالیوود رها کرد. آنان در ۱۹۴۹ با هم ازدواج کردند و در ۱۹۵۳ از هم جدا شدند و ریتا دوباره به سینما بازگشت، ولی جادوی قدیمی ناپدید شده بود. در ۱۹۵۵، با جیمز هیل – تهیه کننده سینما – ازدواج کرد که در سال ۱۹۶۱ به طلاق انجامید و از آن پس در فیلم هایی معمولی و کم اهمیت ظاهر شد.

داستان درخشش حیرت آور، ولی کوتاه مدت ریتا هیورث می تواند نمونه ای از خطرهای فریبندگی در هالیوود باشد. ملاحت او حالتی هوسانی و تباه شده را القا می کرد. انگار که بین تسلیم به نقش قراردادی یک زن و سقوط در ورطه بی فکری و بوالهوسی، بندبازی می کرد. گویی تاب تحمل تبعات این زیبایی اضطراب انگیز و رام نشده را نداشت. شاید به همین دلیل به نظر می رسید همواره یک حامی، نوازشگر یا راهنما نیاز دارد. کری گرانت در بال دارند کمکش کرد تا نزد شوهرش برگردد.

گلن فورد در گیلدا او را ز وسط صحنه رقص بیرون کشید تا خود را بیش از این رسوا نکند، اما این بدان معنا نیست که نمی توانست در صورت لزوم بر خودش مسلط باشد. “بانویی از شانگهای” وجه حسابگر و بی عاطفه ای را در او آشکار کرد که بی ارتباط با زن ستیزی شناخته شده اورسن ولز نبود. با این حال فیلم بیشتر به رمز و راز ریتا فزود. چون او یک زن لذت طلب عادی نبود، بلکه جسارت زنانگی را اعتلامی بخشید و به صورت محمل ابراز وجود و روشی برای آشکار کردن نقاط ضعف مردان ظاهراً مسلط و متکی به نفس در می آورد. چارلز ویدور کارگردان مناسبی برای او بود.

مثلاً در دختر روی جلد که نشان می داد ریتا چه رقصنده خوبی است و چطور می تواند شور و عشق را در حرکاتش منعکس کند و گیلدا که از مهمترین فیلم های دهه ۱۹۴۰ بود و به ریتا، در نقش زن جنجال آفرین و مقاومت ناپذیر مرکزیت می داد. اما در عشق های کارمن، انگار که شهرت از پیش تعیین شده نقش، جایی برای خودانگیختگی او باقی نمی گذاشت و کم حرارت تر از تصور عمومی از کارمن بود. مشکلات رابطه های عشقی باعث شدند اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و بی بهره شده از آن ملاحت خیره کننده و حمایت کمپانی، نتوانست کاری از پیش ببرد. آتش زیرین و پال جویی همچنان نشانی از سحر قدیمی داشتند. به نظر می رسد او کمتر توانست فرصتی برای عرضه استعداد خویش بیابد. مثل خیلی نمونه های دیگر، همین ناکامی باعث شد تا خاطره انگیزتر جلوه کند. در واقع هم، امروزه ریتا هیورث یکی از افسانه های سینما است و برای بسیاری تداعی گر افسونی که تن به ارزیابی های منطقی نمی دهد. در ۱۹۷۱ کوشید تا وارد کار تئاتر شود، ولی ناتوانی در به خاطر سپردن گفت و گوها مانع از آن شد.

 

 

۱۹۷۷ میلادی – دریافت جایزه نشنال اسکرین هریتیج ، همه می پنداشتند ضعف حافظه و زوال سلامتی اش ناشی از مشروبخواری است و در ۱۹۷۷،  به علت عدم تعادل روانی بر اثر صرف مداوم مشروب، به یک آسایشگاه روانی فرستاده شد و اموالش تحت قیمومت دادستان قرار گرفت.

او از نسل بازیگران افسانه ای هالیوود بود . از نسل کسانی که همواره در تاریخ سینما دست نیافتنی به نظر می رسند. هرگز اسکاری نبرد و حتی کاندیدای این جایزه هم نشد، اما سالهای بعد کیم بسینجر / Kim Basinger که در فیلم محرمانه لس آنجلس نقش دختری شبیه به او را بازی کرده بود اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد و روی صحنه به تمجید از وی پرداخت. هیورث در اواخر عمر دچار بیماری آلزلیمر شد و یاسمین مادر را در طول بیماری در خانه‌اش در نیویورک نگهداری کرد و آوازه همین فداکاری باعث شد که انجمن حمایت از بیماران آلزایمری به وجود آید.